دیر زمانی است که روانشناسان، مشاهده کرده اند، افراد در ایجاد فرآیند دوستی و گزینش دوست، معمولاً فاکتورهای سن، مذهب، میزان تحصیلات، گرایشات سیاسی، و موقعیت اقتصادی شبیه را منظور می کنند. این تمایل به دوستیابی، از میان افرادی که به خودمان شباهت دارند، در تاریخ بشر به طور کم وبیش تغییر زیادی نیافته. پژوهشهای جدید نشان داده اند که ریشه های پدیده دوستیابی بسیار عمیقتر بود و به عملکردهای مغزی وابسته است.
کارولین پارکینسون از پژوهشگران نوروساینس دانشگاه کالیفرنیا ، عملکرد مغز را در دوستیابی مورد بررسی قرار داده است. نتیجه این پژوهش اخیرا در مجله نیچر Nature Communication 2018, منتشر شده است. دکتر پارکینسون و همکارانش در بین ۲۷۹ فارغ التحصیل یک کالج که چند سال در خوابگاه با یکدیگر زندگی میکردند و طبعا با یکدیگر ارتباط داشتند، پرشسنامه هایی توزیع کرده و در مورد علائق آنها اطلاعاتی را جمع آوری کرد. سپس ۴۲ نفر از این تعداد، که حاضر به انجام تست ام آر آی عملکردی مغز شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. در حین انجام ام آر آی مغز ، تعداد زیادی فیلمهای مختلف در مورد سیاست، جامعه ، مسائل زندگی روزمره و حتی فیلمهای کمدی به این افراد نشان داده شد. فعالیت دو منطقه در مغز ، ناحیه تحتانی لوب پیشانی ( هسته آکومبنس) و ناحیه فوقانی لوب آهیانه، مورد بررسی قرار گرفت. این دو ناحیه در هنگام دیدن فیلمهای دلخواه فعالیت بیشتری از خود نشان میدهند ( مناطق پاداش در مغز).
پژوهشگران دریافتند که در میان این گروه، افرادی که دوست یکدیگر بودند فعالیت این دو منطقه مغزیشان بسیار شبیه یکدیگر است و حتی پژوهشگرانی که فقط به ام آر آی عملکردی این افراد دسترسی داشتند، با دقت بالایی توانستند (فقط با تشابه فعالیت ام آر آی در آن دو منطقه مغز )حدس بزنند که چه افرادی در آن گروه دوست یکدیگر هستند. دکتر پارکینسون و همکارانش قصد دارند در قدم بعدی، تازه واردان به همان کالج را مورد پژوهش قرار داده، و پیش بینی کنند که چه کسانی با یکدیگر دوست خواهند شد. به عقیده دکتر نیکولاس کریستاکیس پزشک و جامعه شناس، از دانشگاه ییل در آمریکا، پژوهش بالا نشان داده است که دوستیها فقط یک پدیده سطحی نیستند و ساختار مغز قویا در آن دخالت دارد. در حقیقت دوستی ریشه در پدیده های شیمیایی مغز دارد. به عقیده دکتر پارکینسون، پژوهش او نشان داده که «دوستان» به طور همسانی به محیط اطراف توجه دارند و آنرا تجزیه و تحلیل میکنند. این پدیده همسانی باعث میشود که «دوستان» به راحتی در اجتماع با هم تماس داشته باشند و این فرآیند برایشان بسیار خوش آیند است. دکتر کریستاکیس و همکارانش، در یک پژوهش دریافتند که افرادی که دوستیهای محکمی در جامعه دارند بسیار سالمتر از افرادی هستد که ارتباطات دوستانه ندارند. در یک پژوهش که در سال ۲۰۱۶ در مجله علوم زیست شناسی منتشر شد، دکتر کریستاکیس و همکارانش سطح پروتئین فیبرینوژن را در خون افرادی که ارتباط اجتماعی قوی و یا ضعیف دارند اندازه گیری کردند. سطح این پروتئین اگر در خون بالا برود، باعث التهاب و همچنین تشدید انعقاد خون، و در نتیجه بیماریهای قلبی و عروقی میشود. افرادی که شبکه اجتماعی قویتر ویا دوستان بیشتری داشتند، سطح پایین تری از این پروتئین را داشتند در حالیکه این سطح در افراد تنها و بدون دوست بالاتر بود. هنوز مشخص نیست که «اجتماعی بودن» چگونه باعث چنین تغییری میگردد. پژوهشهای جدید نوروساینس، دریچهٔ نوینی را برای بررسی فرآیند «دوستی» گشوده اند و این تحقیقات نشان داده اند که دوستی، نه تنها باعث تحریک مدارهای «سیستم پاداشی» در مغز میشود، بلکه در طولانی مدت به حفظ سلامتی و پیشگیری یک سری از بیماریها کمک میکند.
ترجمه و تدوین از دکتر محمد انتظاری طاهر
منبع: Nature Communication